خدمات وبلاگ نویسان-بهاربیست

کدهای جاوا وبلاگ




سفارش تبلیغ
صبا ویژن


:::....SeNi Hep oOzLeRiM...:::

عشقی بی سرانجام که میدانی هیچوقت بهش نخواهی رسید و چه سخت است
دوری
و حال وقتی است که به این یقین رسیده ای که عاشقش هستی و حس جدیدی را تجربه میکنی حسی که هیچوقت نداشتی و اکنون با تمام وجودت از آمدنش استقبال میکنی
دلت میخواهد که چشم از چشمش بر نداری وقتی با آن چشمان خمار نگاهت میکند مستش میشوی حس میکنی که قلبت تکان میخورد و ارزو میکنی که ای کاش هیچوقت این لحظات به پایان نمیرسید
قلبت به تپش میافتد و بی اختیار خود را در آغوشش میاندازی
آغوشی که آرامش مطلق است آرامشی که هیج جای دنیا نظیرش را احساس نمیکنی

ای کاش تمام عاشقان به هم میرسیدن
اگه میشد دنیا گلستون بوددددددددد
امیدوارم از پستم خوشتون اومده باشه

به امید روزی که همه به عشقمون برسیم....گریه‌آوریعنی چی؟


نوشته شده در پنج شنبه 90/9/17| ساعت 12:27 عصر| توسط parisa| نظرات ( ) |

دخترک به آسمون نگاه میکرد پیش خودش گفت همه ی دوستام تا حالا عاشق شدن چرا من به هیچکس دل نمیبندم ؟ چرا هیچ پسری توجهمو جلب نمیکنه؟
مثل همیشه توی دلش به افکارش خندید و زیر لب زمزمه کرد:هه! منو عاشقی؟ محاله!!!!!!!!
خنده ای کرد و خیلی آسوده به تختش رفت و خوابید
زیر پنجره دخترک یه زیرزمین بود که با چندپله به پایین میرفت
فردا شب دوباره پشت پنجره ایستاد و همین افکارو با صدای بلند میگفت و چند شب این مسئله تکرار شد
صبح با صدای زنگ ساعت بیدار شد و بعد به سمت دانشگاه حرکت کرد در راه برگشت صاحب مغازه ی سر کوچشان
که پسری خیلی شیک و آدم حسابی بود را دید یه لحظه نگاه دخترک و پسر در هم گره خورد
دختر سریع به خود مسلط شد و به خانه برگشت فکرش درگیر پسر شده بود سعی کرد که حواس خودش را پرت کند اما
نشد هر روز وقتی از دانشگاه بر میگشت نگاهش با نگاه پسر تلاقی میکرد و دختر هر روز عاشق تر میشد!
یک روز وقتی به خانه برمیگشت جلوی پله های زیرزمین نامه ای افتاده بود اما بدون اسم درون نامه نوشته بود: من
هرشب حرفای تورا میشنوم اینکه میگویی چرا دل بسته نمیشوی چرا عاشق نمیشوی من تورا دوست میدارم عاشقم شو!
فقط همین!
دختر ترسید مدام در این فکر بود که این شخص کیست
فردا دوباره از جلوی مغازه رد شد و...
به خانه که رسید باز هم نامه ای بود به این شرح:
مگه نمیخواستی عاشق شوی حالا عاشق من شو فقط بدان که من هیچ چیز ندارم و پسری فقیرم تنها یک قلب عاشق دارم
که فقط برای تو میتپد !!!!
دختر که حسابی عصبانی شده بود تصمیم گرفت نامه ای بنویسد و جلوی زیرزمین بزارد متن نامه این بود:چطور جرات
کردی به من ابراز علاقه کنی تو فقیری و من یه عمر در نازو نعمت بوده ام من فقط عاشق کسی میشوم که پول هم
داشته باشد دیگر مزاحمم نشو!
دخترک که عشق پسری که هر روز سره کوچه میدید هم در قلبش بود نامه ای هم برای او نوشت : عزیزم از وقتی تو را
دیدم قلبم به سویت پر میکشه هر بار که تورا میبینم از خود بی خود میشم جواب نامه ام را بده
نامه را به پسر داد و آن یکی را هم جلوی زیر زمین گذاشت
فردا دید که مجددا نامه ای جلوی زیر زمین است :اگر میخواهی من را ببینی امشب به جلوی زیرزمین بیا!
شب شد و دختر رفت که این عاشق دلداده را ببیند وقتی جلوی زیرزمین رسید با دیدن چهره پسر درجا میخکوب شد
پسر همانی بود که دخترک عاشقش شده بود زیر لب گفت وای خدای من !
پسرک گفت :من همه چیز داشتم که به پایت بریزم اما تو را امتحان کردم و تو فقط به مال دنیا اهمیت دادی وقتی از
جلوی مغازه رد میشدی از طرز نگاهت میدانستم که تو هم عاشق شده ای اما با این امتحانی که من کردمت نشان دادی
که اگر من یه پسر فقیر بودم تو هیچ وقت با دیدن هر روز من سره کوچه عاشقم نمیشدی دخترک گریه میکرد پسر گفت :
عشق تو واقعی نبود اما عشق من واقعی بود چون تورا هر جور که بودی چه فقیر و چه ثروتمند میخواستم
گریه دختر شدت گرفت و گفت من را ببخش
پسر گفت:در عشق کینه ای وجود ندارد
و دختر را در آغوش گرفت...........تبسمدوست داشتن


نوشته شده در پنج شنبه 90/9/17| ساعت 12:25 عصر| توسط parisa| نظرات ( ) |

 

لحظـــهـــ هــایَم مـــال تــو ..

 بـه قیمتـــِ صـِـفر " تومــَن"

هَمین کــِ "تـــو" کِنـــار "مــَـن" باشی

 ثروتمــندترین انسانـَمگریه‌آوردوست داشتن

 

{تقدیم به عشقم که دیونه وار عاشقشم و تا ابد عاشقش میمونم...شرمندهبووووسمؤدب}

 

 

 

 

http://osyan.persiangig.com/Music/Gole-Orkideh/Orkideh-Golbarg.swf

 


 


نوشته شده در پنج شنبه 90/9/17| ساعت 12:20 عصر| توسط parisa| نظرات ( ) |

???
???
???
???
...???
??? \O
??? /?
??? //
???
???
???
???
???
???

داشتم میومدم قلبتو به دست بیارم

 وسط راه سقوط کردم

الآن پام شکسته بدو بیا ملاقاتم..........پوزخندگریه‌آورشوخی


نوشته شده در پنج شنبه 90/9/17| ساعت 12:18 عصر| توسط parisa| نظرات ( ) |

پسربه دخترگفت:

دوستم داری؟!

اشک ازچشمای دخترجاری شد،

می خواست بره که

پسردستشوگرفت واشکاشوپاک کردوگفت:

اگه دوستم نداری اشکال نداره مهم

اینه که من دوستت دارم

وطاقت دیدن اشکاتوندارم...

دخترسرشوپایین انداخت و

گفت :میدونی چیه؟

من دوستت ندارم.

من...من بدجوری عاشقت شدم.

پسردستای

دخترورها کردو

باقیافه ای غمگین ازدخترجداشد.

دخترفریادزد:مگه دوستم نداری؟؟!

چراداری میری؟

پسرجواب داد:

چون دوستت دارم می خوام تنهات بذارم.

دخترگفت:

فکر کنم شنیده باشی که می گن

عاشقی که تنهاباشه توی دنیانمی

مونه!!!

توکه دوست نداری من بمیرم هان؟؟؟؟!

پسرگفت:

انقدردوستت دارم که

نمی خوام به خاطرمن مرتکب گناه بشی!


چون میگن عشق یه جورگناهه!!!!!


دختر:


اماعشقم پاکه!!پسرفریادزد:

عشق پاک دیگه هیچ جای

دنیاپیدانمیشه............

ودختروبرای همیشه تنهاگذاشت.................گریه‌آورتبسم

 

 

 

 

(چه نامرده روزگار مگه نه؟!!!!!......)


نوشته شده در پنج شنبه 90/9/17| ساعت 12:15 عصر| توسط parisa| نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >

قالب وبلاگ :: :: کدهای جاوا

 فال حافظ - فروشگاه اینترنتی - قالب وبلاگ

کد بارش قلب